نفس نفس در سینه حبس
آرامیده شیر میدان در قفس
او شکسته بال کرکس
ز حکم تیر و شلاق بدون ترس
سکوت تنها چاره نیست و بس
شکسته کمر ظالم بی نفس
حاکم بی هویت و بی کس
کرده هر کاری به نام فریادرس
او زه قتل بی گنه ندارد ترس
ای خداوند ازل بداد برس
سروده توسط بهزاد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen