Mittwoch, 24. November 2010

استاد


استاد سخن از تو بر گوشه زندان زنند

پیر و جوان بر دیده حیران زنند

استاد بر تو مریدانت تهمت زنند

گر بدانی مریدان را بی بهانه شلاق زنند

استاد حکم سکوت بر لب و دستانت زنند

گر شکنی ، حرمت خانه ات بر هم زنند

استاد بیانی بلا بر دیده و جانت زنند

گر نیایی دو دودمانت بر هم زنند

استاد حکم تیر یا ابد بر تو زنند

گر ندانی همچون برگ سبز بر درخت دارت زنند



به یاد استاد وموج سبز


بهزاد بیگعلی

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen